به نام خدا
جناب آقای محمد حسین رئیسی
مدیر مسئول محترم نشریه ” سیزده پنجاه و هفت ”
با سلام
پیرو درج مطلبی تحت عنوان ” خود زنی افراطیون دانشگاه شیراز!!“ در صفحه دوم شماره سوم نشریه ”سیزده پنجاه و هفت” مورخ 5 آذر 87 به مدیر مسئولی جنابعالی و نسبت دادن اتهاماتی به اینجانب امین درستی مدیر مسئول نشریه ”داروگ“ بدینوسیله جوابیه ای را خدمتتان ارسال می دارم، خواهشمندم طبق ماده 31 ” دستور العمل اجرایی ضوابط ناظر بر فعالیت نشریات دانشگاهی” نسبت به درج جوابیه اقدام نمایید.
با سپاس
امین درستی
متن جوابیه :
در پایان جلسه ی کمیته ناظر بر نشریات دانشگاه مورخ 28/8/87 ، جناب آقای دکتر عباسی، رئیس کمیته ناظر بر نشریات دانشگاه، در حضور اینجانب و سه نفر دیگر از اعضای کمیته ناظر، آقایان دکتر خاکرند، ارژنگ علی پور و جلیل رضایی به صورت کتبی طی نامه ای خطاب به آقای فنایی، دبیر کمیته ناظر، نشریات ” داروگ“ به مدیر مسئولی اینجانب و ”ورشرنگ“ به مدیر مسئولی آقای جلیل رضایی را توقیف موقت کردند.پس از آگاهی دانشجویان از صدور این احکام، در تاریخ 29/8/87 تعدادی از دانشجویان در اعتراض به این حکم به دکتر عباسی مراجعه کردند که ایشان در اقدامی عجیب اعلام کردند که این احکام را به صورت ”شوخی” صادر کرده اند و این نشریات توقیف نیستند بنابراین آنچه که در نشریه 1357 آمده و اشاره شده که هیچ حکمی علیه این دو نشریه صادر نشده است صحت ندارد.
نسبت دادن چندین اتهام و توهین بی اساس همچون ”دروغ پراکنی“، ”ایجاد تشنج“ ، ”نشر خبر کذب“، ”ایجاد آشوب و بر هم زدن نظم دانشگاه“ ، ”خودزنی سیاسی“ و ”تدارک بر هم زدن فضای دانشگاه و از سرگیری اقدامات غیر قانونی“ در قسمت های مختلف این به اصطلاح خبر چند سطری درج شده در نشریه 1357، خود شاهکاری از رعایت ادب، اخلاق، انصاف،صداقت و ”عدم افراط“ از سوی جنابعالی و همکارانتان در این نشریه است و بی گمان وجدان عمومی قضاوت خواهد کرد که افراط چیست و افراطی کیست؟دروغ چیست و دروغگویی و دروغ پراکنی چیست؟
با توجه به آنچه که در نشریه 1357 آمده است دو فرض به ذهن متبادر می شود،یکی اینکه مسئولین این نشریه از روی بی اطلاعی و یا اطلاعات نادرست از سوی برخی مسئولین مغرض، چنین خبری را منتشر کرده اند، و دوم اینکه این کار آگاهانه و غرض ورزانه و جهت تخریب گروهی از دانشجویان، که از قضا افکارشان اصلا به مذاق جنابعالی و همفکرانتان خوش نمی آید، صورت گرفته، که البته با توجه به لحن شدید و مخرّبانه و سراسر توهین آمیز متن مذکور، فرض دوم محتمل تر است، اما به شخصه امیدوارم که فرض اول درست باشد، هر چند این نیز توجیهی منطقی و قابل پذیرش نیست.
اما در پایان امید دارم همه آنان که تحمل افکار متفاوت با افکار خویش را ندارند و سعی می کنند با نسبت دادن اتهامات بی اساس و توهین و تخریب، با اندیشیدن مقابله کنند بدانند که اندیشیدن هیچ گاه مشکلی ایجاد نخواهد کرد بلکه آنچه ریشه مشکلات است نیاندیشیدن است، بدانند که باید با نقد(بدون هیچ پیشوند و پسوندی، که اگر پیشوند و پسوندی بیاید مفهوم آن از دست می رود) طرف مقابل را در ترازوی سنجش عموم قرار داد، نه با توهین و اتهام بی اساس، بدانند که ادعای اخلاق، انصاف و حفظ ارزش ها آسان و عمل بدان ها بسیار دشوار است، بدانند که نباید سیاه و سفید ببینند، نباید ” خود ” و ”خودی“ را حق و خیر مطلق و ”دیگری” و ”غیر خودی“ را باطل و شر مطلق بدانند، و سر انجام بدانند که دیگران نیز می دانند.
|